جدول جو
جدول جو

معنی مستوحش شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مستوحش شدن
وحشت زده شدن، ترسیدن، هراسناک گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مستولی گریدن: چیره گشتن دست یافتن دست اندازی کردن دست یافتن تسلط یافتن: چون... خبر مسعود رسید حیرت و وحشت برو مستولی شد
فرهنگ لغت هوشیار
وحشت کردن، هراسیدن، ترسیدن، بیمناک شدن، هراسان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
استیلا یافتن، تسلط یافتن، دست یافتن، چیره شدن، فایق آمدن، مسلط شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازشدن، گشوده شدن، فتح شدن، مسخر شدن، به تصرف درآمدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد